ولادت و تحصیلات
آیتالله حاج شیخ محمدرضا بخارایی در حدود سال ۱۲۸۶شمسی در خانوادهای اهل علم و فضیلت در بخارا دیده به جهان گشود.
پدر ایشان حاج شیخ محمدتقی از روحانیون برجسته و فاضل بود که پس از مهاجرت فرزندش به ایران، توسط مأموران رژیم کمونیستی شوروی شبانه دستگیر و سالیان طولانی به نقطة نامعلومی تبعید شد و پس از هجده سال سرانجام به شهادت رسید.
شیخ محمدرضا پس از گذراندن دورة کودکی، در اوائل ربیعالاول سال ۱۳۴۲قمری به دنبال رؤیای صادقهای که دیده بود و در آن حضرت امام عصر رابه عزیمت ایشان به مشهد مقدس کرده بودند، از بخارا به این شهر هجرت کرد و به تحصیل مقدمات و سطوح فقه و اصول پرداخت و از محضر بزرگان حوزة علمیة مشهد بهخصوص مرحوم ادیب اول و ادیب ثانی، آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی و آیتالله حاج میرزا مهدی اصفهانی کسب فیض نمود.
خود ایشان در خاطراتش مینویسد: «وقتی به مشهد مشرف شدم گویا احساس کردم از جهنم به بهشت خلد آمدهام… .»
وی در این دوره، در جریان قیام مسجد گوهرشاد در کنار جوانان مبارز حضور داشت و پس از یک هفته مقاومت در مسجد، بطور غیر منتظره شب حادثه از دست دژخیمان رژیم نجات پیدا کرد.
آیتالله بخارایی به شوق زیارت بارگاه منور علوی و استفاده از بزرگان حوزة علمیة نجف اشرف، در سال ۱۳۵۶قمری از راه بصره عازم نجف اشرف گردید و در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام آقاضیاء عراقی، حاج سید ابوالحسن اصفهانی، حاج سید محمود شاهرودی و حاج شیخ محمدعلی کاظمینی شرکت کرد و مورد توجه آن بزرگان بهخصوص دو استاد متاخّر خود و همچنین مورد الطاف خاص مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی قرار گرفت.
او در کنار تحصیل به تدریس سطوح حوزوی نیز اشتغال داشت و درس خارج برخی از مراجع نجف را برای جمعی از فضلا تقریر میکرد.
برجستگی شخصیت ایشان به حدی بود که پس از چندی از سوی علمای نجف، تولیت مدرسه بخارایی نجف اشرف که میراث اجداد گرامش بود، به او واگذار شد و حجرة وی، مرکزی برای اجتماع فحول علمی نجف، بزرگان حوزه و شاگردان برجسته میرزای نائینی بود.
مدرسة بخارایی به تعبیر صاحب کتاب «ماضی النجف و حاضرها» محطّ رجال العلم و الفضل و الادب بوده و شخصیتهایی چون علامه امینی، آیتالله العظمی سیستانی، آیتالله العظمی وحید خراسانی و آیتالله میرزا کاظم تبریزی در آن پرورش یافتهاند.
شهید حجت الاسلام والمسلمین سید مجتبی نواب صفوی نیز از طلاب مدرسه علمیه بخارایی و تحت سرپرستی خاص ایشان بود و در همان دوران، شرح لمعه را نزد آیتالله بخارایی فراگرفته بود.
در ماجرای کسروی مرحوم نواب صفوی فتوای قتل کسروی را به واسطة مرحوم آیتالله بخارایی، از مراجع بزرگ نجف همچون آیتالله حاج سید محمود شاهرودی دریافت کرد و در این زمینه تنها با آیات بخارایی، علامه امینی و حاج سید محمود شاهرودی مشورت و طرح بحث نمود.
اقامت در مشهد مقدس
آیتالله حاج شیخ محمدرضا بخارایی پس از سالها حضور در نجف اشرف و اخذ اجازة اجتهاد از آیات عظام حاج سید ابوالحسن اصفهانی و حاج سید محمود شاهرودی و اجازة نقل حدیث از مرحوم آقا بزرگ تهرانی و حاج شیخ عباس قمی و اجازة امور حسبیه از سایر مراجع وقت مانند آیات عظام حاج سید عبدالهادی شیرازی، حکیم و بروجردی، در حدود سال ۱۳۳۰شمسی به مشهد مقدس بازگشت و به تدریس و اقامه جماعت در مسجدی در پایینخیابان مشغول شد.
ایشان با حضرات آیات حاج سید جواد خامنهای، سید علی اکبر خوئی ،شیخ اسماعیل کلاتی ،شیخ غلامحسین تبریزی، میرزا باقر تبریزی، حاج سید علی علمالهدی و میرزا حبیبالله ملکی تبریزی جواهرالکلام و کتب فقهی را مباحثه میکرد و خود در مدرسه علمیه خیراتخان به تدریس مشغول بود و با بسیاری از شخصیتهای علمی و معنوی مشهد و قم ارتباط داشت.
وی در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز نقش ارزندهای داشت و در جریان انقلاب اسلامی با علمای انقلابی مشهد همگام بود. حسینیه بخاراییها در مشهد که به همت ایشان تأسیس و بعدها بازسازی شد، نمونهای از فعالیتهای اجتماعی بر جای مانده از این عالم ربانی میباشد.
ویژگیهای اخلاقی
آیتالله بخارایی بسیار خوشسخن بود و نسبت به سادات سخت احترام میگذاشت. زندگی ساده و بیآلایشی داشت و عمر پر حاصل و طولانی خود را به پارسایی و رنج گذراند. و آنچه که در طول زندگیش، بدان امیدوار بود و پیوسته فرزندان و طالبان علم و کمال را بدان سفارش میکرد، تقوا و پارسایی و بیاعتنایی به زخارف و مظاهر دنیوی و روی آوردن به خداوند و توسل به ائمه معصومین: بود و خود تقید خاصی به مداومت بر خواندن زیارت عاشورا در هر روز داشت.
او کمال را در عرض ارادت و ولایت و معرفت امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان معصومش به ویژه امام زمان(عج) میدانست و بیزاری از دشمنان ایشان را شیوه خود ساخته بود. وی در لحظات پایان عمر مبارک خود در بستر بیماری به یکی از فرزندان خویش گفته بود: «عوالمی را سیر کردم که لذت معنوی بردم و به ملاقات بزرگانی نایل گشتم و مکانی را که باید به آنجا بروم به من نشان دادند.»
ایشان در مکاشفهای خدمت امام عصر(عج) رسیده بود و بین ایشان و حضرت سوالات و جوابهایی رد و بدل شده بود.
آیتالله بخارایی در دوران زندگی پر برکت خویش، بسیاری از رجال و نوادر روزگار همچون مرحوم حاج شیخ محمد کوفی و حاج شیخ رمضانعلی قوچانی را ملاقات کرده بود و با اصحاب معرفت سر و سرّی داشت و بدون واسطه از آنها داستانها نقل میکرد.
دوستان صمیمی و قدیمی او غالباً از اساطین حوزههای علمیه و مراجع تقلید بودهاند، شخصیتهایی مانند حضرات آیات حاج سید جعفر مروج جزایری، حاج سید محمد روحانی، حاج میرزا کاظم تبریزی، حاج شیخ حسین وحید خراسانی، حاج سید جواد خامنهای، حاج آقا حسین شاهرودی، حاج میرزا جواد آقا تهرانی، حاج میرزا حسنعلی مروارید، حاج شیخ ذبیحالله قوچانی، حاج شیخ محمدحسین کلباسی و دکتر محمدابراهیم آیتی.
ارتحال
آیتالله حاج شیخ محمدرضا بخارایی قریب به صد سال عمر نمود و سرانجام در روز هفتم شعبان سال ۱۴۲۴قمری برابر با دوازده مهرماه سال ۱۳۸۲شمسی در مشهد مقدس دار فانی را وداع گفت.
همزمان با ارتحال ایشان دروس حوزة علمیة خراسان تعطیل و اطلاعیهای از سوی اساتید مبرز حوزه در تجلیل از ایشان صادر گردید و پیکر پاک ایشان پس از اقامه نماز به امامت آیتالله حاج میرزا علی فلسفی به سفارش مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی (صحن نو، ورودی دارالذکر) در همانجا که آرزو داشت، به خاک سپرده شد.
ایشان در زمان حیات خود تقریرات فقهی و اصولی اساتیدش را به آیتالله علمالهدی سبزواری و مجموعه یادداشتهای خود به نام «جامعالشتات» را به آیتالله شهید مطهری واگذار نمود.
حجج اسلام والمسلمین مرحوم شیخ محمدجواد بخارایی(متولی مدرسه بخارایی نجف اشرف و از نزدیکان حضرت آیتالله سیستانی) و شیخ مهدی بخارایی(از روحانیون و علمای مشهد مقدس) فرزندان این عالم ربانی میباشند.
تهیه شده در گروه تراجم و احیاء مفاخر موسسه میراث فقاهت خراسان
منابع:
۱٫ مشاهیر حوزه علمیه خراسان، ج۳، ص ۹۴-۹۹، مشهد: نشر نسیم رضوان، پاییز ۱۳۹۳ش.
۲٫ یادنامه جاودانهها، ص۶۷-۷۱، نشر همای غدیر، ۱۳۸۶ش.
۳٫ مجلة نگاه حوزه، ش ۹۸-۹۹، ص۲۰۵-۲۰۷، بهمن ۱۳۸۲ش.
۴٫ گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین شیخ مهدی بخارایی.
- کد خبر 11578
- پرینت