شما اینجا هستید

گفتگو » بازخوانی تجربیات علمی و اخلاقی آیت الله رضا زاده- بخش ۱۱
گروه : گفتگو

اشاره فرمودید دربرنامه‌های حوزه باید اصلاحاتی صورت بگیرد. نظرتان را دربارۀ اصلاح برنامه‌ها، وضع مدیریت حوزه، و معیشت طلاب مطرح بفرمائید.
قابل ذکر یکی از مواد امتحان کنکور ورود به مقطع دوم، تسلط بر زبان عربی باید باشد. و برنامۀ آمادگی که جهت اشتغال به کار مواد درسی آن به دو گروه تقسیم می‌شود یکی عمومی که عبارت است از همان درس‌های جنبی. دوم اختصاصی، با کاری که توسط کمیتۀ مربوطه تعیین شده، متناسب مزا برسید. مثلاً برای فردی که به عنوان استاد تعیین شده، دورۀ تربیت مدرس و تعلیم، و شیوه‌های تدریس و معرفی بهترین شیوه‌ها در تدریس، حوزه یا دانشگاه و دبیرستان باید باشد. و برای فردی که اعزام می‌شود به بخش روستا، یک دوره مسائل شرعی و احکام، کیفیت برخورد با مردم، ضعف‌ها و قوت‌های دینی و غیر دینی مردم، محل اعزام، و شناخت اجمالی نسبت به آنان و… و همچنین نسب سائر افراد، سائر کارها از قبیل تبلیغ، خصوصی مسائل، و مصیبت خوانی، نسبت به مقطع اول و بیان دستورات اسلام و تفسیر آیات برای مقطع دوم و سوم و چهارم و از قبیل مسئولیت‌های عقیدتی سیاسی و غیره.
اضافه می‌کنم که در برنامه ریزی جامع، حتی باید محل سکونت روحانیین یک شهر نیز مورد نظر باشد. یعنی طوری نباشد که در یک محله یا یک خیابان یا یک کوچه چند نفر روحانی سکونت داشته باشند، در حالی که در محله یا خیابان دیگر یا هیچ روحانی نباشد و یا نسبت به اهالی آن خیابان داغ نباشد.و بلکه باید محل سکونت اهل علم، از نظر سطح معلومات و فرهنگ اهالی آن محل، با روحانی ساکن آن محل، تطابق و تشابه داشته باشد. به یک خیابانی که اهالی آن طبقۀ تحصیل کرده و احیاناً نقاد نسبت به روحانیت هستند، نگذارند یک روحانی کم معلومات و یا بی‌قید، نسبت به رعایت شئون روحانیت سکونت داشته باشد.
همچنین عکس آن یک روحانی وارسته و متخلق به اخلاق اسلامی، دارای معلومات و اطلاعات حزب در کوچه‌ای که مردم آن خیلی اهل تشخیص نیستند، نگذارند سکونت کند و نسبت به ملبس شدن به لباس روحانیت نیز باید مرز تبیین شده و خلاصه همانگونه که اشاره شد، هم تدریس و هم تبلیغ و هم سائر کارها، باید هماهنگ و متناسب با سرمایۀ علمی طلبه باشد تا مردم هم از هر طلبه که چیزی را که برای تعیین شده انتظار داشته، این‌طور نباشد که فارغ‌التحصیل مقطع اول «حوزه» در هنگام منبر و سخنرانی به عنوان یک مفسر قرآن و یا اسلام شناس و یا سیاست‌مدار، سخنرانی نکند و شرق و غرب را به اصطلاح به شدت محکوم نکند.
بلکه فقط در همان محدودۀ بیان مسائل و احکام و مصیبت خوانی حرکت کند و کسی که فارغ‌التحصیل مقطع دوم «حوزه» است، در محدودۀ بالاتر و همچنین مقاطع دورۀ «جامعه» باید محدودۀ سخن برایشان مشخص باشد، تا هم خودشان دچار لغزش نشوند و هم مردم سخن بر روحانی را مدرک برای تأیید و یا انتقاد به مذهب و دین ندانند، و کذلک تدریس در حوزه، دانشگاه و دبیرستان و محل سکونت و لباس روحانیت پوشیدن و… و نسبت به این‌که نحوۀ تدریس چگونه باشد، به عنوان پیشنهاد مطلبی را عرض می‌کنم که روی آن فکر شود.
آن این‌که تدریس جنبۀ گروهی باید پیدا کند و مثل کارهای تحقیقی باید بشود. یعنی برای هر کتابی در هر حوزه‌ای مثلاً دو یا یه استاد کافی است و یا هر استادی، گروهی کمک و همکاری کنند، تلخیص‌تر عرض می‌کنم. در تدریس دو چیز لازم است. یکی اطلاعات قوی استاد نسبت به کتابی که تدریس می‌کند. که خودش وارد باشد و یکی هم بیان و سلیقۀ خاصی لازم است و این سلیقۀ خاص را هر کسی ندارد.
بعضی معلومات در سطح عالی دارند ولی بیانشان کند است و یا سلیقۀ ایشان خیلی درست نیست. لذا شاگرد خیلی نمی‌تواند از آنها استفاده کند. در حوزه کمیته تشکیل شود. بررسی کنند ببیند چند نفر در ادبیات، در تدریس خوش سلیقه هستند. سه نفر به عنوان استاد ادبیات انتخاب کنند که شما بیان‌تان خوب است و سلیقه‌تان خوب است و طلبه‌ها می‌توانند از شما استفاده کنند. شما استاد و معرفی بشوند و چند نفر هم کمک این سه استاد باشند و این‌که می‌گویم گروهی، معنایش این است که چند نفر مطالعه کنند و دسته بندی کنند، مطالب را در اختیار این آقا بگذارند تا با وقت بیشتر و دقت بیشتر بتوانند مطالب را به شاگرد تحویل بدهد. و همچنین اصول و فقه. الآن خود بنده در کفایه، گاهی هست که ۴-۵ ساعت دارم زحمت می‌کشم روی مقدماتی که می‌خواهم جمع و جور کنم. و نمی‌رسم واقعاً.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -